فيلسوف کيست ؟
ارسالي شبنم نورزی ارسالي شبنم نورزی


بسيارى از دانشجويانى كه براى بار اول به رشته فلسفه مى‏آيند، تصور روشنى از رشته درسى خود ندارند. وجه مميز فلسفه و فيلسوف بودن چيست؟ چه چيزى فلسفه را از ساير رشته‏ها متمايز مى‏كند؟ در اين گفتار، مرى وارناك (1924) چندين ويژگى مهم برمى‏شمارد كه برازنده فيلسوف به معناى واقعى كلمه است. رسمى بودنِ عنوان حرفه‏اى مهم نيست. شرط اصلى اين است: فيلسوف كسى است كه در حدى بسيار كلى فكر كند، «هدفى تبيينى» داشته باشد و از همه مهم‏تر براى اثبات نظر خود دليل و حجت بياورد. نشان بارز يك فيلسوف واقعى در اين ويژگيها خلاصه مى‏شود.

نقل از: فيلسوفان زن، به‏كوشش مرى وارناك


«شرط فيلسوف بودن، غير از داشتن درجه رسمى اين رشته از دانشگاه چيست؟» يك نويسنده بايد سر و كارش با موضوعهاى بسيار بسيار كلى باشد و با افكار مجرد انس و الفتى دائمى داشته باشد. كافى نيست كه به دنبال حقيقت باشى چون حقيقت را مى‏توان در مورد فلان يا بهمان امر واقع به اثبات رساند؛ اين شرط ممكن است هدف مورخان، يا رمان نويسان باشد كه مى‏خواهند چيزهايى را بر سبيل خيال چنان بگويند كه هستند. البته فيلسوف هم مدعى است كه طالب حقيقت است اما علاقه او به چيزهايى است كه در پسِ اين يا آن واقعيت تجربى يا جزئيات تاريخ است؛ علاقه اصلى فيلسوف به معناى باطنى زبان است كه ما بنابر عادت و نينديشيده به كارش مى‏بريم، به مقولاتى است كه تجربه خود را بر حسب آنها تفكيك مى‏كنيم. پس فيلسوف جماعت، اعم از زن يا مرد، مدعىِ نه تنها حقيقت كلى بلكه حقيقت جزئى يا نظريه هم هست كه همانا شرح و تبيين امور خاص و جزئى و روزمره است.
فيلسوف بسيار بزرگى كه مصداق بارز اين ويژگيها بود، ديويد هيومِ اسكاتلندى بود كه در سده هجدهم مى‏زيست. او هرگز سِمت دانشگاهى نداشت (اگر چه يك بار مبادرت به احراز چنين مقامى كرد و موفق هم نشد)؛ اكثر نوشته‏هايش در قالبى بود كه مختصّ اسكاتلنديها است يعنى مقاله علمى يا جستار؛ و جستارهايش درباره انواع و اقسام موضوعهاى اجتماعى، سياسى و اقتصادى بود.

اما اثر بزرگ فلسفى‏اش يعنى رساله درباره طبع آدمى كه در بيست و شش سالگى به اتمام رساند، به قصد تدريس يك علمِ به‏راستى تجربى درباره طبيعت انسان نگاشته شد. هيوم اميدوار بود كه بر پايه اين مبادى بتواند شرح جامعى از كل دانش بشر، و كل اخلاقيات، از جمله اخلاق سياسى، به دست دهد. اين مقصود، جامع و كلى و در واقع آرمانى بسيار تبيينى بود. هيوم معيار ديگرى نيز براى حكم كردن درباره يك فيلسوف واقعى وضع كرد: فيلسوف كسى است كه نه فقط فكر و نظرش را بيان كند بلكه براى اثباتش استدلال كند. اين موضوع تقريبا در همه اوقات موجب شد كه فيلسوفان علاقه وافرى به آثار و آراى يكديگر نشان دهند؛ به ابراز مخالفت با آراى ساير فيلسوفان، و در صورت امكان به ردّ آنها، و به شرح و تفسير نظريه‏ها به شيوه ديالوگ يا گفت و گوى شفاهى يا كتبى بپردازند. اين گفت و گوها، گاه نزد فيلسوفانى چون افلاطون، بركلى يا هيوم، خيالى بودند و گاه واقعى و به صورت پاسخ به ايرادها، يا مبادله نامه و مكاتبات، كه دكارت يك نمونه آن است. فيلسوفان، بالطّبع اهل محاوره يا مكاتبه‏اند؛ به‏ندرت ترجيح مى‏دهند كه جدا از همنوع خود بنشينند و بينديشند.
December 6th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي